در زمان کار آهنگ گوش بدیم؟

meraj
18 شهریور, 1400
1 دیدگاه
3 دقیقه زمان مطالعه
در زمان کار آهنگ گوش بدیم؟

در زمان کار آهنگ گوش بدیم؟

بسیاری از مردم، هنگام کار، مطالعه، ورزش، خواب و … موسیقی گوش می کنند. و البته تعدادی کمی کلاً آهنگ را مزاحمِ کارشان می دانند. اما آیا پژوهش و تحقیقی در این رابطه صورت گرفته است؟ آیا موسیقی واقعاً روی کارایی ما تاثیری دارد؟ در این نوشته از تهران ملودی قصد داریم به صورت کامل و از زوایای مختلف به این موضوع بپردازیم و جواب سوالات مختلف را بدهیم.

شاید در دنیای مدرن و پراسترس امروزی جملۀ نیچه را بهتر بتوان درک کرد. هر کسی دوست دارد لحظاتی را به دور از استرس و غوغای بیرون سپری کند؛ و چه چیزی بهتر از موسیقی!

در یک نظرسنجی از بین ۴۵۰۰ نفر ۷۹ درصد اعلام کردند که موسیقی بهره وری کاری آن ها را افزایش می دهد. دلیلش این است که موسیقی یک عامل محرک قوی است و روی نحوۀ کار کردن ما اثرگذار است. در نظرسنجی دیگری موسیقی روی سلامتی ۵۹ درصد شرکت کنندگان تاثیر مثبت داشته است.

همه می دانیم که گوش دادن به هر آهنگ، حس و حال خاصی در ما ایجاد می کند. موسیقی علاوه بر احساسات، روی تفکرات و حتی کارایی فیزیکی ما اثربخش است. به عنوان مثال وقتی به آهنگ مورد علاقه تان گوش می دهید، مغز دستور می دهد تا هورمون دوپامین ترشح شود. این کار حس خوبی در شما به وجود می آورد. ترشح دوپامین، باعث کاهش استرس و فشار عصبی می شود.

در مطالعه ای که توسط meta-analysis روی ۴۰۰ نفر انجام شده، مشخص شد که موسیقی حتی روی بهبود عمل جراحی بیماران نیز اثرگذار است. بیماران به دو گروه تقسیم شدند؛ به گروه اول داروهای ضد اضطراب داده شد و برای گروه بعدی موسیقی پخش شد. سپس سطح هورمون کورتیزول (که هنگام استرس ترشح می شود) در این بیماران مقایسه شد. در پایان، سطح استرس در بیمارانی که به موسیقی گوش داده بودند بهتر از گروه دیگر بود.

مطالعۀ دیگری که یک فیزیولوژیست ورزشی انجام داده نشان می دهد که موسیقی تاثیر مثبتی روی بهبود عملکردهای ورزشی دارد. گوش دادن به آهنگ حین ورزش، ظرفیت و حجم تمرین را به طور موثری بالا می برد و خستگی را به تاخیر می اندازد. موسیقی، شدت، سرعت و مدت زمان تمرینات را افزایش می دهد. یکی از دلایلی که در باشگاه های ورزشی (به خصوص در ورزش های قدرتی) موسیقی پخش می شود، همین است.

موضوع جالب دیگر این است که موسیقی روی افراد برون گرا و درون گرا، تاثیر متفاوتی دارد. در پژوهشی مشخص شد که تاثیر موسیقی بر فعالیت های شناختی، بسته به درون گرا یا برون گرا بودن افراد متفاوت است. در طی این مطالعه ۱۰ فرد درون گرا و ۱۰ فرد برون گرا انتخاب شدند و به هر گروه یک تست حافظه و یک آزمون درک مطلب داده شد.

شرکت کنندگان باید آزمون را در دو حالت انجام می دادند. یکبار در حین گوش دادن به موسیقی پاپ و بار دیگر در سکوت. در پایان مشخص شد که موسیقی در آزمون حافظه روی هر دو گروه تاثیر مثبتی داشته است. میزان به خاطر سپاری درون گراها در آزمون حافظه بهتر از برون گراها بود. از طرفی درک مطلب در برون گراها بهتر از درون گراها بود. در حالت کلی افراد برونگرا برای انجام کارهایشان به محرک های بیرونی مثل موسیقی نیاز دارند و درون گراها کمتر این چنین هستند.

اینکه موسیقی روی کاراییِ ما تاثیر دارد یا نه، شاید پرسش ساده ای به نظر برسد ولی حقیقت است که تا کنون پاسخ روشنی به این سوال داده نشده، و هر آنچه هست فرضیه و تحقیقاتی است که نتایج آن قطعی نیست.

به عنوان مثال در دانشگاه های مختلفی، تحقیقاتی تحت عنوان «تاثیر موتسارت» یا موزارت (The Mozart Effect) انجام شده تا مشخص شود که آیا موسیقی تاثیری روی ضریب هوشی (IQ) افراد دارد یا نه.

نتایج این تحقیق بسیار متفاوت بوده. به عنوان مثال گوش دادن به آهنگ، قبل از انجام یک فعالیت فکری می تواند تجسم فضایی را بهبود بخشد و به حل مسئله کمک کند. بعضی ها به این نتیجه رسیده اند که موسیقی باعث هوشمندی افراد می شود و عده ای در نقطۀ مقابل بیان داشته اند که موسیقی تاثیری روی ضریب هوشی ندارد؛ بلکه فقط تجسم فضایی را قوی تر می کند. تاثیر موتسارت برای اولین بار توسط آقای آلفرد ا. توماتیس که موسیقی موزارت را برای درمان برخی از اختلالات ذهنی استفاده می کرد مطرح شد. اما آیا گوش دادن به آهنگ در حین انجام کار نیز همین تاثیر را دارد؟

پاسخ این سوال سخت است. دلیلش این است که فرایند اثرگذاری موسیقی بر مغز انسان بسیار پیچیده است. مطالعات زیادی در این موضوع انجام شده ولی خلاصۀ همه این تحقیقات این است که سه عامل نقش اساسی در این فرایند دارند: نوع آهنگ، نوع فعالیت و شخصیت کاربر.

برای اثبات این فرضیه، آزمایشی روی ۱۴۲ دانش آموز صورت گرفت؛ به این ترتیب که یه هر دانش آموز یک مسئلۀ فکری ساده و یک مسئلۀ سخت داده شد. مسئلۀ ساده پیدا کردن فهرستی از کلمات و مسئلۀ سخت حفظ کردن چند جفت کلمه بود. هر مسئله باید در دو حالت حل می شد؛ یک بار با موسیقی و یک بار بدون موسیقی. موسیقی نیز دو نوع بود: آهنگ ساده که فقط از پیانو، استرینگ، سینث تشکیل می شد و نوع پیچیده که علاوه بر موارد یاد شده، لایۀ درام و باس هم داشت.

شخصیت شرکت کننده ها نیز قبل از برگزاری آزمون شناسایی شده بود. نتایج تحقیق متناقض بود. افرادی که به محرک های خارجی علاقه داشتند، هنگام حل مسئلۀ سخت، کم می آوردند و در حالتی که سکوت برقرار بود بهتر می توانستند آن را حل کنند. از طرف دیگر افرادی که ترجیحشان محرک های خارجی نبود، هنگامِ پخش موسیقی بهتر می توانستند مسائل را حل کنند!

نتیجه اینطور تفسیر شد که افرادی که به دنبال محرک های بیرونی هستند توجه زیادی به مسائل دنیای اطرافشان دارند. تمرکز حواس این افراد به سادگی با انجام چند فعالیت همزمان به هم می ریزد؛ ولی وقتی به صورت ایزوله روی یک مسئله کار می کنند عملکرد بهتری از خود نشان می دهند. از سوی دیگر، افرادی که به دنبال محرک های خارجی نیستند با کمی حواس پرتی (که از طریق موسیقی ایجاد می شود) می توانند از سردرگمی در مسئله ای که روی آن تمرکز کرده اند خارج شوند.

1 دیدگاه
اشتراک گذاری
اشتراک‌گذاری
با استفاده از روش‌های زیر می‌توانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.